مردی که فیلمهای سینمایی را نقاشی میکرد
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۹۵۲۵۸
همشهری آنلاین-رقیه مرکدی: شیرافکن به مرور زمان این حرفه را فراگرفته و در کمتر از چند سال خود به استادی تبدیل میشود به گونهای که مسئولیت طراحی پوسترهای فیلمهایی چون کانیمانگا، اسکادران عشق، خانهای روی آب و قرمز را به عهده وی میگذارند. از این شهروند ساکن محله ۱۷ شهریور، بهمن سال ۹۱ در مراسم افتتاحیه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر بهعنوان نقاش پیشکسوت سردر سینماها قدردانیشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
یادگیری حرفهدهه ۴۰، پسری ۱۵ ساله بود که به همراه خانوادهاش وارد تهران میشود. در نزدیکی خانهشان کارگاه تبلیغاتی «علیزاده» قرار داشت. تماشای کارهای استاد باعث میشود که "شیرافکن" به نقاشی علاقهمند شود. به همین دلیل به مرور زمان ترکیب رنگها، چگونگی استفاده از قلمها و دادن طرح برای پوستر فیلمهای سردر سینماها را یاد میگیرد. نخستین طرح را در فیلم "تایتان" اوایل دهه ۵۰ میزند. او میگوید: «نقاشی کاری بود که دوست داشتم و وقتی مسئولیت طراحی پوسترهای فیلمها را به عهده گرفتم علاقهام به این حرفه بیشتر شد.»
طراحی در کارگاهبه مرور زمان «اکبر شیرافکن» خود به استادی جوان تبدیل میشود و مسئولیت کارها را به عهده میگیرد. او برای طراحی پوسترها، در ابتدا چند نما از فیلم را تهیه و بر اساس آنها شروع به طراحی روی پارچه میکند. خودش میگوید: «اوایل تجهیزات نبود، پارچههای ۳ متری را روی دیوار میزدیم و بعد شروع به طراحی میکردیم اما بعدها با آمدن «اُپِک» کار کمی راحتتر شد. چون در سالهای ابتدایی مجبور بودیم طرح را به ۴ قسمت تقسیم کرده و سپس روی پارچه پیاده کنیم اما با آمدن اپک به دلیل نشان دادن عکس در ابعاد بزرگ، تنها روی داربست رفته و شروع به نقاشی میکردیم.»
شیرافکن هنوز هم اپک خود را در گوشهای از یک مغازه جای داده تا یاد گذشته را برایش تداعی کند. او این دستگاه را در دهه ۵۰ قسطی و به قیمت ۳ هزار و ۵۰۰ تومان خریداری کرد.
دوران جوانی برای شیرافکن اوجکاری است، در این دوره با کارگردانان بسیاری آشنا و مسئولیت نقاشی فیلمهای آنها را به عهده میگیرد. به گونهای که شاید هفتهها به خانهاش سر نمیزد. میگوید: «آن دوران کار کردن راحت نبود. باید برای هر سردر سینما نقاشی میکشیدیم، آن هم با دست. بین سینماها رقابت زیادی وجود داشت و مجبور بودیم شبانهروز قلم و رنگ در دست داشته باشیم تا سفارشها به موقع آماده شود. وقتی هم از شهرستانها سفارش میگرفتیم کارمان دوچندان میشد.»
در آن دوران کارگردانان و سینماداران خود میدانستند که برای سفارش باید یک ماه جلوتر پوسترها را سفارش دهند تا زمان اکران فیلم آماده شود اما با تکنولوژی فعلی در یک ساعت دهها پوستر آماده میشود. این هنرمند میگوید: «تماشای سردرهای سینماهای گذشته حس دیگری داشت، بوی رنگ و زندگی را میتوانستی در آنها حس کنی. اما امروز با ورود صنعت چاپ روی یک نایلون نقاشی چاپ میکنند و تمام...»
فیلم «فرار از جهنم سبز» تا «اسکادران عشق»، «حامی»، «کانی مانگا»، «پادزهر» و حتی «قرمز». طرحهای او برای شهرستانها و تهران متفاوت بود و در بیشتر نقشهایش بیشتر رنگ قهوهای دیده میشود. خودش میگوید: «از ترکیب نارنجی و سبز، رنگهای قهوهای و شکلاتی را درست میکردم چون این رنگها را مردم بیشتر دوست داشته و بیشتر به چشم میآید. همچنین برای تهران از رنگها و طرحهای آرامبخش استفاده میشد اما در شهرستانها برای ایجاد هیجان رنگهای تند را به کار میبردیم.»
طرحی بر دیوارنقاش محله ۱۷ شهریور، این روزها حس و حال خوشی ندارد. بر اثر افتادن از پشتبام در کودکی و لختگی خون در سر، این روزها بالا رفتن از نردبان برایش سخت شده است اما همچنان با علاقه در دفتر تبلیغاتی یکی از دوستانش فعالیت میکند. بهعنوان مثال نقاشی از تمثال شهدا نمونهای از طرحهایش به شمار میآید. او با لبخندی ادامه میدهد: «شیرافکن هنوز شیرافکن است. تا چند وقت پیش بخشی از دیوار مجتمع محل کارم بدون رنگ رها شده بود، به صاحب پاساژ پیشنهاد دادم که آن را نقاشی کنیم تا دیگر جای پا روی آن نباشد، او هم قبول کرد و در کمتر از یک هفته پایین کار را خودم و بالا را شاگردانم نقاشی کردند. حالا دیوار نقش دیگری به خود گرفته است.»
۷۱ سال تولید فیلم «ایلیا نقاش جوان» به کارگردانی «ابوالحسن داودی» بود. «داودی» موضوع داستان را از زندگی «شیرافکن» گرفته بود و حتی برخی از صحنههای نمایش را در کارگاه وی به مدت ۳ ماه فیلمبرداری کرد.
۹۱ سالی است که در آن و طی مراسم افتتاحیه سی و یکمین جشنواره فیلم فجر از ۳ نقاش پیشکسوت سینماهای کشور قدردانی شد که اکبر شیرافکن یکی از این ۳ نفر بود.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۸ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۲/۲۱
کد خبر 788345منبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۹۵۲۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگو با مردی که برای نجات جان دختر بچهای وارد رودخانه خروشان شد
چند روزپیش ودربحبوحه بازندگی وجاری شدن سیلاب شدید دربرخی استانهایکشور، فیلمی درفضای مجازی منتشرشد که نشان میداد جوانی از اهالی روستای مزن زمین شهرستان سرباز دراستان سیستان وبلوچستان، بدون توجه به شدت جریان آب وارد یک رودخانه عمیق شد و تلاشکرد تا بسته حاوی اقلام پزشکی را به دختربچه مجروحی برساند که در چند قدمی مرگ بود.
سلیم گهرامزهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است که به دل خطر زدتاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد. روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خردهشیشههای شکسته لیوان برید و خونریزیکرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود اینکه اهل خانه سعیکردند بااستفاده ازپارچه خونریزی رامتوقف کننداماخون بند نیامد. آنطور که گهرامزهی توضیح میدهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیمگفت به اورژانس روستای علیآباد برود و باند استریل، سرم شستوشو و بیحسکننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.
به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا میکرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد. گهرامزهی همراه یکی ازداییهای سحر به روستای علیآباد رفتند وازاورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اماشرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز بهشدت طغیانکرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیادهروی چندساعته حسابی خسته بودیم. ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشتمان چند ساعت زمان میبرد. نباید زمان را از دست میدادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالیکه بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم، اما آن دو نفر ترسیدند.
آن لحظه به تنها چیزی که فکر میکردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم گفتم من میروم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعیکردم تعادلم را در آب حفظ کنم، اما جریان سیلاب اجازه نمیداد. هرچه تلاش میکردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمیشد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب بهشدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جاییکه ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرقشدنم نمانده بود.
لوازم پزشکی خیس شده بود، اما باید همان را به روستا میرساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کمعمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت کنم. بهشدت خسته بودم و به تجدید قوا نیاز داشتم. چند دقیقه داخل آب استراحت کردم و وقتی خستگیام کمی رفع شد، دوباره شنا کردم و مسیر بیخطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرامزهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند: «باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود و برای همین از مدرسه و نانوایی باند تمیز پیدا کردیم. چون الکل نداشتیم، بعد از شستوشوی ابزار پزشکی با سرم شستوشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحر زدیم.
بعد ازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان گفتند بخیهها خوب زده شده است، اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیههایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با اینکه کارم خطرناک بود، اما پشیمان نیستم و خوشحالمکه آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جانشان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرامزهی از نبود امکانات درمانی در روستایشان گلهمند است و میگوید، چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگر کسی بیمار شود یا مادر باردار داشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دلمان به آن خوش باشد.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی